۱۳۸۸ تیر ۱, دوشنبه

سعید سلطان پور- زیر شب

سعید سلطان پور

زیر شب



باصدایی پر از خارو زخم

با صدایی پر از جراحت های تجربه

نعره می کشم،

آیا دریای خارو خون را می بینی؟


با حنجره ای خونین

نعره کشیدم

آیا صدای زخم را شنیدی؟



مشت هایم را بر شب کوفتم

شب،

سرسخت،

ایستاد!



زیر شب

چون ستوری زخمی

سم بر زمین کوفتم

و گریستم!





ستاره

ویران بود

هیچکس ضجه های خون را نشتید.

با حنجره ای خونین

نعره کشیدم

هیچکس باران خون را ندید!



زیر شب

و زیر ابر

ای عظیم ترین فریاد

بگذار تو را چنان برکشم

که به قلب ستارگان

پرتاب شوم!



با صدایی پر از خارو خشم

در انقلاب خون

بدیدارم بیا!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر