پنجشنبه سياهپوش
نعمت آزرم
بيشماران به خيابان که سيه پوشانند
سوگواران به خون خفته سياووشانند
شاد پوشند و بنوشند به شادی فردا
خلق کوشنده که امروز سيه پوشانند
نامشان زينت سردفتر آزادی ماست
اين به خون خفته جوانان نه فراموشانند
رودها باز نگردند به سرچشمه ی خويش
چشمه سارند که پيوسته بهم جوشانند
حاصل جنبش ملی به يقين آزادی ست
دختران و پسران تا که چنين کوشانند
مرد و زن خون به جگر در پی فرصت بودند
شيخ پنداشت که دلمرده و خاموشانند
مژده ای ميهن افتاده و برخاسته برنا هربار
در رهت پير و جوان يکدل و همدوشانند
شاد بادی که ز خود جوشی اين رستاخيز
دشمنانت ز شگفتی همه مدهوشانند
سايه ی شوم خلافت هم اگر هست هنوز،
هست فرشی که برآن باده خوران نوشانند!
صبح آزادی ما می دمد و می بينم :
دشت در دشت ، گل و سبزه هماغوشانند
پاريس
پنجشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۸۸ خورشيدی
روز سوگواری ملی
نعمت آزرم
بيشماران به خيابان که سيه پوشانند
سوگواران به خون خفته سياووشانند
شاد پوشند و بنوشند به شادی فردا
خلق کوشنده که امروز سيه پوشانند
نامشان زينت سردفتر آزادی ماست
اين به خون خفته جوانان نه فراموشانند
رودها باز نگردند به سرچشمه ی خويش
چشمه سارند که پيوسته بهم جوشانند
حاصل جنبش ملی به يقين آزادی ست
دختران و پسران تا که چنين کوشانند
مرد و زن خون به جگر در پی فرصت بودند
شيخ پنداشت که دلمرده و خاموشانند
مژده ای ميهن افتاده و برخاسته برنا هربار
در رهت پير و جوان يکدل و همدوشانند
شاد بادی که ز خود جوشی اين رستاخيز
دشمنانت ز شگفتی همه مدهوشانند
سايه ی شوم خلافت هم اگر هست هنوز،
هست فرشی که برآن باده خوران نوشانند!
صبح آزادی ما می دمد و می بينم :
دشت در دشت ، گل و سبزه هماغوشانند
پاريس
پنجشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۸۸ خورشيدی
روز سوگواری ملی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر